تابستان، پاییز، زمستان، . . . . و دوباره تابستان
رنگ و بوی فصل دوم طبیعت كه میآید، تابستان با آن هوای داغ و روزهای بلندش، همهی كسانی كه را كه روزی پشت نیمكتهای مدرسه نشستهاند، به یاد فصل آخر یك سال تحصیلی میاندازد و كارنامهای خوب یا بد و تعطیلی مدرسهها و ذوق و شوق پشت سر گذاشتن یك مقطع دیگر . . .
خیلی از بچهها در شروع تابستان به استراحت و تفریح و گردشهایی فكر میكنند كه خستگی آن 9 ماه پشت میز نشینی را از تنشان بیرون كند و خیلیها میخواهند به سرعت برای سال بعد آماده شوند تا یك قدم از بقیه جلوتر باشند و البته همه نگرانند كه برای آنچه به آن میاندیشند وقت كافی و برنامهریزی مناسب و به موقع و یا شرایط و امكانات متناسب را نداشته باشند . . .
ذهن مسئولین و اولیای مدارس و والدین دانش آموزان در تابستان پیش از هر چیزی به اوقات فراغت شغول میشود، اما این كلمه كه خیلی وقت است به فهرست لغات كلیشهای افزوده شده و دستمایه سخنان و رفتارهایی شعاری و برنامههایی كلیشهای شده است به دور از خلاقیتهای مورد نیاز جایگاه واقعی خود را نمییابد.
به راستی برای انسان هدفمندی كه نقشهی راه خود را بر اساس برنامهای درست و ارادهای جزم در درست دارد، فراغت چه معنایی مییابد؟ فراغت از هدف؟ فراغت از برنامهریزی؟ فراغت از اراده و تلاش؟ یا فراغت حاصل از انجام شدن وظیفهای اصلی و كسب فرصت برای پیگیری نیازها و وظایف دیگر؟
آیا خانوادهای كه برای فرزند خویش برنامهای مستمر، خلاق و هدفمند در طول سال داشته است با شروع تابستان به علامت سؤال هایی از جنس شیوهی پر كردن اوقات فراغت بر خواهد خورد؟ آیا محیط های آموزشی و پرورشی میتوانند در این زمینه به سهمی فعال دست یابند؟
البته پاسخگویی به تمام این سؤالات در این جمال مقدور نیست و هدف تنها، دوباره نگریستن و شاید به نوعی دیگر نگریستن به فرصت هاست.
بدون شك مراكز آموزشی در تعامل صمیمانه و پویا با خانوادههای دانشآموزان بایستی نقش پر رنگی برای برنامه ریزی و هدفمندی سازی این اوقات گران بها بر عهده داشته باشند، اما آن چه در بررسی برآیند تجربیات و دیدهها و شنیدههای از عملكرد پایگاههای تابستانی مدارس و مساجد و مراكز فرهنگی جلب توجه مینماید علیرغم نقش حایز اهمیت مجموعههای مذكور در بارور سازی فرصتها، عدم توجه به عنصر نوآوری و باقی ماندن درگیر و دار ظرفیتهای ظاهری حاصل از امكانات موجود است، و همین امر موجب گردیده حضور دانش آموزان در بسیاری از پایگاههای تابستانی به تابعی از اجبار مدارس یا اصرار اولیا با وجود كم میلی مخاطبان اصل بدل گردد.
سطور ذیل نظر شما را به نكاتی كلی اما درخور توجه مینماید كه توجه به آن ها بر اساس نیاز سنجی محیط آموزشی و توجه به خواستههای نوآورانه و پویای كودكان و نوجوانان میتواند گرایش درونی و واقعی به پایگاههای تابستانی و بهرهبرداری مضاعف از امكانات موجود محیطهای آموزشی به نحوی اثر گذار و هدفمند را میسر نماید:
1. مدارس و مراكز فرهنگی در تابستان بهتر است فضایی متفاوت با سال تحصیلی داشته باشند تا بتوانند با استفاده از تنوع ایجاد شده رخوت رفتارهای كلیشهای را از ذهن مخاطب زدوده و فرصت شكوفایی خلاقانه و موثر در كنار حس فراغت و استراحت را فراهم آورند، برای مثال میتوان چیدمان كلاس ها را از حالت خطی و ستونی تغییر داد و با قراردادن صندلیها به صورت دایرهای و یا گروهی حس هیجان انگیز نو خواهی را در كودكان تحریك نمود، یا این كه تقسیم كلاس ها را به جای پایهی تحصیلی بر اساس موضوعات كاربردی پایگاه تابستانی انجام داد (كلاس قصهگویی، كلاس سفال، كلاس خلاقیت، كلاس نقاشی و . . . )
البته باید توجه كرد كه تنها نام گذاری كلاس به صورت موضوعی كافی نیست و میتوان با هزینهای اندك فضاسازی هر كلاس را با موضوع مرتبط آن منطبق نمود، مثلاً كلاس قصهگویی را با چند وسیلهی دست ساز مقوایی و چند نقاشی و كاردستی از فضایی سنتی با چیدمانی یادآور قصههای مادر بزرگها و پدربزرگها بهرهمند نمود و . . .
2. برنامهریزی پایگاههای تابستانی باید به نحوی صورت پذیرد كه حتی المقدور قسمت مهمی از موارد ارایه شده در پایگاهها حس كنجكاوی و علاقهی كودكانه به چیزهای جدید و كشف نشده را برانگیزد و با پرداختن به مسائلی كه در سال تحصیلی كمتر مورد پردازش قرار گرفتهاند زمینه كسب مهارت های جدید را فراهم آورد. به عنوان مثال، اكثر مدارس در طول سال تحصیلی فرصت پرداختن به مسئلهی نجوم را ندراند، در حالی كه تابستان میتواند مجال مناسبی برای پیگیری استعداد یابی و رشد تواناییهایی كشف نشده در كودكانمان باشد.
3. استفاده از ظرفیت های فرهنگ و اعتقادات سرزمین عزیزمان با رویكردی متفاوت از كلیشههای موجود نیز میتواند علاوه بر ایجاد رشد و پویایی در كودكان و نوجوانان زمینهی انسجام ملی و كاربردی سازی انگیزشها را فراهم سازد، استفاده از قصههای كهن و افسانهها، یا شاهنامه خوانی و پرده خوانی در كلاس های قصه گویی میتواند جذابیت ویژهای ایجاد نماید و در كنار برقراری ارتباط با فرهنگ ملی و رشد ذهنی و اخلاقی را نیز در پی خواهد داشت.
در همین راستا جای خالی نگاه فرهنگی به ورزش نیز مشهود است، در حالی كه از یك سو با تأسی با توصیه پیامبر بزرگ اسلام به ورزش هایی مانند شنا و تیراندازی میتوان با كمترین هزینهها و با استفاده از امكانات موجود این نوع ورزش های مفید و كاربردی را گسترش داد و از سوی دیگر با طراحی جلسات اخلاق ورزشی در قالب بازخوانی فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی و داستان های جذاب به موضوعات قابل توجهی مانند جوانمردی و اخلاق و . . . در سنین تأثیر گذار جوانی و نوجوانی پرداخت.
4. موضوع درخور توجه دیگر آن است كه با وجود نیاز روز افزون زندگی انسان امروز به روحیهی اجتماعی، كودكان و نوجوانانی ما در بسیاری از موارد بر اساس دریافتهای شخصی و تربیت اتفاقی وارد اجتماع میشوند و در سیستم آموزشی كمتر به مهارت های ارتباط یا حضور در جامعه پرداخته میشود، پایگاههای تابستانی مكانی مناسب برای آموزش مهارت های اجتماعی در قالب كلاس های آداب معاشرت و روانشناسی اجتماعی از یك سو و آزمودن عملی آن ها در قالب فعالیت های عملی جمعی مانند مسابقات گروهی و اردوها است.
در پایان شاید بتوان گفت بهترین روش خاتمه دادن به یك فصل كار در یك پایگاه تابستانی اردویی یك روزه است كه با انجام مسابقات ورزشی و فرهنگی و انتخاب برگزیدگان هر رشته در كنار برگزاری نمایشگاه آثار و فعالیتهای دانش آموزان به خاطرهای خوب از كاری خوب بدل میشود و علاوه بر تشویق و روحیه سازی و افزایش حس همكاری و فعالیت اجتماعی، فزندانمان را یك سال در انتظار تابستانی دیگر و پایگاهی دیگر و خاطرهای دیگر نگاه میدارد.
گروه مدرسه اینترنتی سایت تبیان - سمیه تشكری ( گروه باران )
تنظیم: نوربخش